بابا حرفهاى مرد همسايه رو براى زن همسايه گفت و زن شروع كرد به ناله و نفرين كردن و از بى فهم و شعور بودن همسرش گفتن. بابا مردوار با خنده حرفها رو تكرار كرد و زن غصه دارتر از قبل ميگفت نميبخشش و نميتونه بيست سال سختى و رنج رو فراموش كنه...راست ميگه،عمر كمى نيست!! بخشيدن هميشه م كار خوبى نيست. اصلا چطور ميشه مردى كه بچه شيرخواره و زنش رو از خونه بيرون ميكنه و ميزنشون و زن صيغه ايش رو بجاشون ميذاره ر,فراموش,كردن ...ادامه مطلب