به كجا رود كبوتر كه اسير باز باشد؟؟!!

ساخت وبلاگ

بخشيدن گاهى وقتا سخت ترين كار ممكن ميشه!
مخصوصا بخشيدن عزيزهات كه ازشون انتظار ندارى
پرپر پيام داده كه اگه فحشم نميدى يه چى ميخوام ازت بپرسم. گفتم خب بپرس. ميگه برنامه ت براى آينده چيه؟ گفتم وات؟ پرسيد قصد ازدواج دارى يا نه؟
اين بار خيلى كوتاه و البته رك گفتم نه
گفت آخه يه مورد بود دنبال دختر خوب ميگشت گفتم اگه موافق باشى معرفيت كنم!!
گفتم قربون دستت من اونقدرام خوب نيستم بنده خدا حيف ميشه!
فحش داده ميگه نگرانتيم! ميگه بايد يه كارى براى زندگيت كنى. تا چشم باز كنى پير شدى، وقتى معنى حرفام رو ميفهمى كه ديگه دير شده...
گفتم لااقل وقتى جوون بودم جورى زندگى كردم كه دلم ميخواسته، نه اينكه از ترس آينده يا بخاطر نگرانى و حرف ديگران جورى زندگى كنم كه انتخابم نيست!!
ميگه سرسختى
گفتم سرسختيم يه مدل زندگى كردنه ديگه!!!!
سرسختم با خودم، با زندگى، با هدفهام، با آدمهاى دور و برم...
نميدونم كى پيرى يا مرگ از راه مى رسه ولى ميدونم زندگى كردن تو رنج و سختى حالا رو به زندگى تو رفاهى كه قراره ديگران با يوغ انداختن دور گردنم بهم هديه بدن رو ترجيح ميدم

سعدى تو فقط بگو وا بده ،وا ميدم!!...
ما را در سایت سعدى تو فقط بگو وا بده ،وا ميدم!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozmargiha بازدید : 192 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 3:35