كفر و ايمان، عشق و نفرت

ساخت وبلاگ

نصفه نيمه دادن چيزى با ندادنش توفيرى نداره هيچ، به نظرم بدترم هست!!
الان دوگانگى اعتقاد داشتن و نداشتن باز برام بولد شده و اين سوال كه روزه بگيرم از سر عادت ؟ يا روزه نگيرم؟ اعتقادم سمت كدوم ور ميچربه؟
رو لبه نازك بى ايمانى و بى اعتقادى راه ميرم لبه حساس و نازك
به وجود قدرت لايتناهى شك دارم و شك ندارم به همون اندازه اما به اصول دين و بعدتر فروعش و اصلا به اصل دين شك دارم!!
اخلاقيات رو ترجيح دادم و حالا تقابل سنت و مدرنيته باز سر در آورده...
با اين وجود فكر ميكنم روزه گرفتنم وقتى پر از كينه و نفرتم از كسى كه نبايد به قول مامان دهن سگ رو بستن هست يا نه؟؟؟
صرف نخوردن و ننوشيدن ميشه روزه؟؟
روزه ميگيريم كه چى بشه؟ خواست خداس؟ برا سلامتيمون خوبه؟؟
دلايل ديگه؟
روزه مارو از چى دور ميكنه؟ به چى نزديك؟
قراره روزه فقط برا جسم باشه؟؟؟
*****

فيلم 500 day of summer رو دوباره ديدم و از اينكه دوباره ديدمش خوشحالم چون بار اول اينقد متوجه زير لايه هاى فيلم نشدم.
موقع ديدن حس همزادپنداريم با سامر اونقد زياد بود كه فكر كردم چقدر شبيه منه، عاشق بودن و دنبال رهايى از وابستگى و تعلق دخترى كه نميخواست محدود باشه و صادقانه ميگه و تام جدى نميگيره يا زيادى جدى ميگيره و حرف دلش رو نميزنه.
اينكه دخترى بدونه پسرى دوسش داره خوبه اما وقتى پسر نتونه اين علاقه رو به زبون بياره بده. چيزى كه تام آخر فيلم بهش ميرسه و ميگه ما با نوشتن كارت تبريك ها حرف زدن رو از مردم گرفتيم و مردم خودشون بايد حرف بزنن ...(يه چى تو همين مايه ها)
بعد به اين فكر كردم اگه عشق موندگار ميشد و به روال سابقش پيش مى رفت تام هيچوقت به اين درك و خودآگاهى نمى رسيد و هيچوقت دنبال خودواقعيش نمى رفت.
البته كه فيلم روى كيفيت رابطه، تقدير و سرنوشت، معمارى و ... تاكيد كرده

******

يه شعر از سعدى يه مدته تو سرم تكرار ميشه سرجلسه درست نويسى هم خونده شد ولى الان هرچى فكر ميكنم يادم نمياد

سعدى تو فقط بگو وا بده ،وا ميدم!!...
ما را در سایت سعدى تو فقط بگو وا بده ،وا ميدم!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozmargiha بازدید : 188 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 3:35