جدى...

ساخت وبلاگ

فيلم the call رو ديدم و با خودم فكر ميكنم اگه من جاى كيسى بودم چكار مى كردم؟ ميتونستم تا اين حد قوى باشم و تلاش كنم براى نجات و تسليم نشم؟ ميتونستم لحظه آخر به جاى فرار بايستم و مقاومت كنم؟ ميشد...
بعد به جوردون فكر كردم كه يك تجربه بد باعث تغيبر موقعيتش شده بود و حالا فرصت داشت براى درخشيدن و جبران و جنگيدن. به آرامشى كه داشت،به كارى كه كرد...
به مايكل فكر كردم كه از دست دادن خواهرش تخريبش كرده بود
ولى بعد از همه اينها به زن مايكل فكر كردم.زنى كه وقتى متوجه كارى كه همسرش انجام داده بود شد، شكه شد و باور نكرد و گفت اون اين كار رو نميكنه.باور داشت به سلامت ذهنش .اينكه چه حسى داشت چه حالى داشت وقتى همه باورهاش فرو ريخت رو عميقا حس ميكنم و دردناكه...

و لحظه لحظه فيلم به امكانات و كارهايى كه بخش ٩١١ انجام ميداد شدم و مقايسه اش با كشور خودمون نا اميدكننده بود...
اما نقطه مشترك من،كيسى و جوردن اينه كه هر سه متولد ماه جدى هستيم و مبارزه كردن رو قبل از هر چيزى ياد گرفتيم.مگه نه كيسى؟؟
*******
آدمهایی که یک فیلم را چندبار میبینند وفادارترند
وفادار به حس‌های خوبی که دارند،
چه کنار یک فیلم چه کنار یک دوست...

✍روژی

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۲۷ساعت 1:9  توسط دیوونه  | 
سعدى تو فقط بگو وا بده ،وا ميدم!!...
ما را در سایت سعدى تو فقط بگو وا بده ،وا ميدم!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozmargiha بازدید : 173 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 6:21