دستاتو وردار از گلوی من ، آهای غمی که مثل یه بختک رو سینه من شده ای آوار !!

نکته دردناک اینه که همه وقتی ازت میپرسن چی شد و تو با طنز جواب میدی و حقیقت رو میگی تهش بهت دلداری میدن که چیزی نشده که خداروشکر کن که سالمی و بابا ، خواهر و برادرای خوب داری !!
نمیدونن این دفعه خوشحالتر از همیشه ام که مجبور نیستم توضیح بدم و دلیل بتراشم که طرف این عیب رو داشته یا اون عیب رو .

من هنوز آماده تغییر وضعیت نیستم . نمیخوام وضعیتم عوض شه . به مجرد بودن و موندن فکر میکنم . به این تنهایی . اما نمی فهمن و خداروشکر که نشد . بدون اینکه من بخوام سر و کله بزنم .

با اتفاقهایی که افتاد یه چیزهایی هم تو وجود من عوض شد این نشون میده  در برابر همه تغییرها هم موضع ندارم  .
صمیمی ترین دوستهای عمرم رو دیگه کنار خودم ندارم و حالم در عین خوبی، بده ! از قضاوتهای نابجا ولی این بهم قدرت داده برای بیشتر تلاش کردن به اینکه سعی کنم بیشتر محبت کنم ، به اینکه ببخشم و امید داشت باشم به فهمیدنشون . به اینکه بدون تکیه به اونها برای زندگیم بجنگم . همه اینا باعث شد دیشب اولین رزومه ام رو برای یه موقعیت کاری تو تهران بفرستم . هرچند هنوز مرددم و تصمیم 100 درصدی نگرفتم اما اولین قدم رو برداشتم و امید دارم برای تغییر اوضاع

یه ساعته آلبوم رگ خواب شجریان رو دانلود کردم و  گذاشتم رو ریپیت . این آهنگ خود گروتسکه . حال خوب بده منه ...

به خیلی چیزا فکر میکنم به حرفایی که تو گلوم مونده
به اینکه بگم اگه کسی که مستقله و برای لحظه لحظه زندگیش برنامه داره و روی پای خودش ایستاده وقتی  میخواد این لحظه رو با شما بگذرونه ، انتخاب کرده که با شما باشه . خواسته که از بین بقیه برنامه هایی که برای خوب کردن حال خودش داره این بودن با شما رو داشته باشه پس قدردانش باشیم و بهش تیکه نندازیم که از سر اجبار و بخاطر منفعتت اومدی سراغ من !!

***********

آهای خبردار مستی یا هشیار

خوابی یا بیدار؟؟